سيداميرعليسيداميرعلي، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

امیر علی عزيز دل مامان و بابا

مريضي پسملي

چند روزه كه قندعسل بدنش ميريزه بيرون و قرمز ميشه اول فكر كردم علتش واكسن هجده ماهگيشه ولي وقتي بردمش دكتر گفت كه از حساسيت هستش البته الان خدا رو شكر بهتر شده ولي روز اول خيلي زياد بود من كه داشتم از غصه ميمردم اينقدر دوستش دارم و عاشقشم كه تا يه كم مريض ميشه دق ميكنم.الهي كه هميشه سالم و سلامت باشي عشقم لطفا براي ديدن عكسها به ادامه مطلب برويد       اینم چند تا عکس از مریضی قندعسل مامان           ...
29 آذر 1391

پارك بعد از واكسن

امروز شازده كوچولو رو برديم واكسن هجده ماهگي شو زديم همون لحظه خيلي گريه كرد ولي زود ساكت شد الهي فداش بشم اصلا دلم نميومد نگاه كنم خوب شد كه مادر جون همراهم بود بعد از اونجا تو مسير برگشت دوباره رفتيم پارك اينم عكساي قند عسلي     ...
28 آذر 1391

گردش

ديروز ظهر با قند عسل رفتيم خونه مامان جون تا شب اونجا بوديم شب بابايي اومد دنبالمون و به اتفاق چند تا از دوستامون رفتيم طرقبه.اميرعلي ماشاالله اشتهاش باز شده بود و هم كباب خورد هم ديزي الهي كه فداش بشم كاش هميشه همين جوري باشه كه موقع غذا دادن بهش اينقدر فيلم درنيارم اينم جيگرطلا و بابايي       ...
20 آذر 1391

پسمل شيطون بلا

چند روز پيش بابايي كه از سر كار اومد لباسهاشو از دسته صندلي آويز كرد من كه تو آشپزخونه بودم وقتي اومدم ديدم قندعسل كمربند بابايي رو از شلوارش در آورده و داره دوره خودش ميپيچه خيلي برام جالب بود فورا بابايي رو صدا زدم و كلي با هم خنديديم به اين پسمل شيطون بلا       ...
14 آذر 1391

هجده ماهگي شازده كوچولو

 عزيز دلم ديروز هجده ماهه شدي مباركت باشه قربونت بشم عشقم    من و مادرجون برديمت بهداشت تا واكسنت رو بزنيم اما چون دير رفتيم ساعت 12.30 بود گفتند واكسن تموم شده و بايد چهارشنبه بيايد ما هم از فرصت استفاده كرديم و شازده كوچولو رو برديم پارك. تا چشمت به تاب ها افتاد شروع كردي به خوندن تاب تاب عباسي خدا منو نندازي كه البته همشو ياد گرفتي و خودت مي خوني اينم چند تا عكس از تو پارك        ...
13 آذر 1391

پيشرفتهاي فوق العاده گل پسري

عزيز ماماني تو اين مدت خيلي پيشرفت كرده كه اگه بخوام همش رو بنويسم يه كتاب ميشه فقط اين رو بگم كه اميرعلي مثل يه طوطي شده هرچي ما ميگيم اون تكرار ميكنه البته با همون زبون بچگانش قربونش بشم خيلي خيلي شيرين شده خيلي خوب مي تونه منظورش رو به ما بفهمونه چند نمونه از كلماتي كه بلده رو مينويسم  مثل بده :بده                    بگي : بگير                     نخوام:نمي خوام                خوردي :بخورم       &...
9 آذر 1391
1